ترجمه مقاله

برانداز

bar[']andāz

۱. = برانداختن
۲. سنجش؛ برآورد؛ تخمین.
⟨ برانداز کردن: (مصدر متعدی) ‹ورانداز›
۱. دید زدن.
۲. تخمین کردن؛ سنجیدن.

۱. دید زدن، نگریستن
۲. برآورد، تخمین، سنجش
۳. سرنگونساز، کودتاچی، کودتاگر

ترجمه مقاله