لغتنامه دهخدا
استمتاع . [ اِ ت ِ تا ] (ع مص ) برخوردار شدن . برخورداری یافتن . (منتهی الارب ). برخوردن از چیزی . برخوردن گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). تمتع. منتفع شدن از: استمتعت بکذا؛ منتفع شدم بدان و برخورداری یافتم .استمتع بماله ؛ برخورداری یافت بمال خود : و خردم