ترجمه مقاله

برداشتن

bardāštan

۱. [مقابلِ گذاشتن] چیزی را با دست بلند کردن؛ برگرفتن.
۲. [عامیانه، مجاز] تصرف کردن؛ صاحب شدن: زمین‌های خوب را خودشان برداشتند.
۳. (مصدر لازم) دچار حالت یا کیفیتی شدن: کوزه شکاف برداشت.
۴. چیزی را از روی چیز دیگر ایجاد کردن: نسخه برداشت.
۵. فراگرفتن: درش راببند، بو همه جا را برداشت.
۶. جمع‌آوری کِشت و محصول کشاورزی.
۷. با خود بردن: بچه را برداشت رفت.
۸. [عامیانه، مجاز] دزدیدن؛ ربودن.
۹. [عامیانه] قطع کردن و جدا کردن عضوی از بدن: در عمل جراحی طحالش را برداشتند.
۱۰. کنار زدن: نقابش را برداشت.
۱۱. [قدیمی، مجاز] انتخاب کردن؛ گزین کردن.
۱۲. [قدیمی] به مقام بالا رساندن؛ مقام دادن.
۱۳. [قدیمی] پاک کردن؛ ستردن.
۱۴. [قدیمی] به دست آوردن؛ کسب کردن: مراد خویش برداشت.
۱۵. [قدیمی] شروع کردن؛ آغاز کردن.
۱۶. (مصدر لازم) [قدیمی] طول کشیدن.

ترجمه مقاله