ترجمه مقاله

برشمردن

barše(o)mordan

۱. حساب کردن؛ به حساب آوردن.
۲. با شرح و تفصیل بیان کردن: ایرادات این کار را برشمرد.
۳. [قدیمی] دشنام دادن.
۴. [قدیمی] شمردن.

۱. شمارش کردن، شماره کردن، شمردن، حساب کردن
۲. بازگو کردن، بیان کردن، ذکر کردن، باز گفتن
۳. به حساب آوردن، قلمداد کردن، محسوب داشتن

ترجمه مقاله