لغتنامه دهخدا
زحار. [ زُ ] (ع اِ) شکم روش سخت . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). بُرنیش و نستک شکم . (مهذب الاسماء). || آزاری است در شکم که خون جاری میگرداند از شکم . و همچنین است زحیر و زحارة.(از ترجمه ٔ قاموس ). نوعی بیماری است و علامت آن برازکردن پی در پی و بدفعات است همراه با درد و خس