بروصلغتنامه دهخدابروص . [ ب َرْ وَ ] (اِخ ) بروج ، که شهری است از هند. (از معجم البلدان ). رجوع به بروج شود.
خلاف توالیلغتنامه دهخداخلاف توالی . [ خ ِ ف ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خلاف توالی بروج ، عکس توالی بروج . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به توالی بروج درین لغت نامه شود.