برگردیدنلغتنامه دهخدابرگردیدن . [ ب َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) بازپس آمدن . واپس آمدن . مراجعت کردن . (فرهنگ فارسی معین ). برگشتن . (ناظم الاطباء). بازآمدن . بازگشتن . رجعت کردن . عدول کردن : برگردیدن از دین ؛ ارتداد. (یادداشت دهخدا). اِعتتاب . اًقراء. اِقورار. اِلتحاد. اًلحاد. اِنعدال . اِنکفات .
انعداللغتنامه دهخداانعدال . [ اِ ع ِ ] (ع مص ) برگردیده شدن از چیزی . (ناظم الاطباء). برگردیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بگشتن . (تاج المصادر بیهقی )(مصادر زوزنی ). برگردیدن از راه راست . (آنندراج ).
ودهلغتنامه دهخداوده . [ وَ دَه ْ ] (ع مص ) برگردیدن از کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).