برگردیدهلغتنامه دهخدابرگردیده . [ ب َ گ َ دی دَ / دَ ] (ن مف مرکب ) بازپس آمده . مراجعت کرده . (فرهنگ فارسی معین ). مُلتاح . (از منتهی الارب ). || انتقال یافته (به حالی ). (فرهنگ فارسی معین ). منتقل شده . || واژگون شده . درغلطیده . (ناظم الاطباء): اعتکاس ، انعکاس
برگردیدگیلغتنامه دهخدابرگردیدگی . [ ب َ گ َ دی دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حرکت . رحلت . کوچ . (ناظم الاطباء). نُقلة. (ازمنتهی الارب ). || واژگونی و تغییر. (ناظم الاطباء): سَفعة؛ برگردیدگی گونه . (از منتهی الارب ).
معفونلغتنامه دهخدامعفون . [ م َ ] (ع ص ) گوشت برگردیده بوی و مزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). برگردیده بوی و برگردیده مزه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کبیثلغتنامه دهخداکبیث . [ ک َ ] (ع ص ) گوشت برگردیده بوی . (از اقرب الموارد). گوشت برگردیده بوی و مزه . (منتهی الارب ).