ترجمه مقاله

بزنگاه

bezangāh

۱. جای زدن.
۲. [عامیانه] موقعیت حساس یا مناسب: سر بزنگاه پیدایش شد.
۳. [مجاز] آن قسمت از نظم یا نثر که شاعر و نویسنده مطلب و مقصود خود را در آنجا بیان کند.

۱. دزدگاه، کمینگاه، کمینگه، لورگاه، مکمن
۲. میعادگاه، وعدهگاه
۳. لحظه حساس

ترجمه مقاله