بسیارخواری

besyārxāri

معنی

پرخوری: ◻︎ مکن گر مردمی بسیارخواری / که سگ زاین می‌کشد بسیار، خواری (سعدی: ۱۱۱).

جست‌وجوی دقیق

بسیارخواری

فرهنگ فارسی عمید

پرخوری: ◻︎ مکن گر مردمی بسیارخواری / که سگ زاین می‌کشد بسیار، خواری (سعدی: ۱۱۱).

جست‌وجوی هم‌آوا

بسیارخوار

فرهنگ فارسی عمید

پرخوار؛ شکمو؛ شکم‌پرست؛ کسی که بسیار می‌خورد.

بسیارخوار

جست‌وجوی متن

کعر

لغت‌نامه دهخدا

کعر. [ ک َ ] (ع مص ) پرشکم گردیدن کودک از بسیارخواری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

شکم چرانی

لغت‌نامه دهخدا

شکم چرانی . [ ش ِ ک َچ َ ] (حامص مرکب ) حالت و صفت شکم چران . بسیارخواری ومفتخواری . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شکم چران شود.

گران خواری

فرهنگ فارسی عمید

بسیارخواری؛ پرخوری: ◻︎ همچو خمار است درد تو که نگردد جز به گران‌خواری شراب شکسته (سیف اسفرنگ: مجمع‌الفرس: گران‌خوار).

رغب

لغت‌نامه دهخدا

رغب . [ رُ ] (ع مص ، اِمص ) رُغُب . پرخوری . گشادی معده . (ناظم الاطباء). بسیارخواری . (دهار). بسیار خوردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به رُغُب شود.

رژدی

رژدی . [ رَ ] (حامص ) بسیارخواری . (لغت فرس اسدی نسخه ٔ کتابخانه ٔ نخجوانی ). صفت رژد. عمل رژد. دلگی . (یادداشت مؤلف ) : ز دیدارخیزد هزار آرزوی ز چشم است گویند رژدی گلوی . ابوشکور بلخی (از آنندراج ).و رجوع به رزد

درپیوند

بیشتر بدانید

بسیارخواری

besyārxāri

معنی

جست‌وجوی دقیق

بسیارخواری

فرهنگ فارسی عمید

جست‌وجوی هم‌آوا

بسیارخوار

فرهنگ فارسی عمید

بسیارخوار

فرهنگ مترادف و متضاد

جست‌وجوی متن

کعر

لغت‌نامه دهخدا

شکم چرانی

لغت‌نامه دهخدا

گران خواری

فرهنگ فارسی عمید

رغب

لغت‌نامه دهخدا

رژدی

لغت‌نامه دهخدا