بشببلغتنامه دهخدابشبب . [ ب َ ب َ ] (اِخ ) بشبه . معرب بشبه است که قریه ای است در مرو. (از انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به بشبه شود.
بسببلغتنامه دهخدابسبب . [ ب ِ س َ ب َ ] (حرف اضافه مرکب ) بجهت و بدلیل . (ناظم الاطباء). و رجوع به سبب شود.