بصریلغتنامه دهخدابصری . [ ب َ ] (اِخ ) (436 هَ . ق . / 1044م .) محمدبن علی طیب ، ابوالحسن بصری . یکی از ائمه ٔ معتزله بود. در بصره متولد شد ودر بغداد سکونت گزید و هم در آنجا درگذشت . او راست
بصریلغتنامه دهخدابصری . [ ب َ ] (اِخ ) جانشین شلمغانی . ابن العزاقر مؤسس مذهب عزا قریه بود. در خاندان نوبختی آمده است : بعد از قتل شلمغانی یک نفر بنام بصری جانشینی او را ادعا کرد و مدعی شد که روح شلمغانی دراو حلول کرده و او مقام الوهیت دارد. وی در سال 340هَ
بصریلغتنامه دهخدابصری . [ ب َ ] (اِخ ) حسن بن میمون . از بنی نصربن قعین بود و محمدبن نطاح از وی روایت کرد. او راست : کتاب الدولة و کتاب المآثر. (از الفهرست ابن الندیم چ مصر ص 158).
بیسریلغتنامه دهخدابیسری . [ ب َ س َ ] (اِخ ) امیری بود در مصر و به او منسوب است قصر عالی که در قاهره است . (از منتهی الارب ).
بیسریلغتنامه دهخدابیسری . [ ب َ س َ ری ی ] (ع اِ) یکی بیاسرة. گروهی در سند که ناخداها آنها را برای محاربه با دشمن نوکر دارند. (ناظم الاطباء). رجوع به بیاسرة شود.
حسن بصریلغتنامه دهخداحسن بصری . [ ح َ س َ ن ِ ب َ ] (اِخ ) ابن میمون اخباری . ازبنی نصر بود و محمدبن نطاح از وی روایت دارد، و در 230 هَ . ق . درگذشته است . او راست : کتاب «الدولة» و کتاب «المآثر». (هدیة العارفین ج 1 ص <span class
حسن بصریلغتنامه دهخداحسن بصری . [ ح َ س َ ن ِ ب َ ] (اِخ ) ابن یسار، مکنی به ابوسعید. یکی از زهاد هشتگانه است . در مدینه به سال 21 هَ. ق . متولد و در بصره به سال 110 هَ . ق . درگذشت و قبرش در مغرب شطالعرب است . پدرش ابوالحسن یسار
حسن بصریلغتنامه دهخداحسن بصری .[ ح َ س َ ن ِ ب َ ] (اِخ ) او راست : رساله در مناسک حج بنابر مذاهب اربعه . و در حاشیه ٔ آن رساله ای در فضل مکه است . در مکه به سال 1317 هَ . ق . چاپ شده است .
ربیعة البصریلغتنامه دهخداربیعة البصری . [ رَ ع َ تُل ْ ب َ ] (اِخ ) بدوی بوده و سپس در بصره اقامت گزیده و شاعر و راویه است . کتاب حنین الابل ابی اوطان و کتاب ما قیل فی الحیات من الشعر از اوست . (یادداشت مرحوم دهخدا).
حسن بصریلغتنامه دهخداحسن بصری . [ ح َ س َ ن ِ ب َ ] (اِخ ) ابن میمون اخباری . ازبنی نصر بود و محمدبن نطاح از وی روایت دارد، و در 230 هَ . ق . درگذشته است . او راست : کتاب «الدولة» و کتاب «المآثر». (هدیة العارفین ج 1 ص <span class
حسن بصریلغتنامه دهخداحسن بصری . [ ح َ س َ ن ِ ب َ ] (اِخ ) ابن یسار، مکنی به ابوسعید. یکی از زهاد هشتگانه است . در مدینه به سال 21 هَ. ق . متولد و در بصره به سال 110 هَ . ق . درگذشت و قبرش در مغرب شطالعرب است . پدرش ابوالحسن یسار
حسن بصریلغتنامه دهخداحسن بصری .[ ح َ س َ ن ِ ب َ ] (اِخ ) او راست : رساله در مناسک حج بنابر مذاهب اربعه . و در حاشیه ٔ آن رساله ای در فضل مکه است . در مکه به سال 1317 هَ . ق . چاپ شده است .
حسین بصریلغتنامه دهخداحسین بصری . [ ح ُ س َ ن ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ معتزلی مکنی به ابوعبداﷲ. متکلم . مؤلفات بسیار داشت و در 367 هَ . ق . 978/ م . درگذشت . (معجم المؤلفین ج 4 ص <span class="hl