بطریدهلغتنامه دهخدابطریده . [ ] (اِخ ) از دیه های قاسان . (تاریخ قم ص 138). از طسوج قاسان . (تاریخ قم ص 114). و اول موضعی که از آن آب باز خوشید. موضع بطریده بود و این بطریده بلندترین مواضع است . پس چون آب بطریده کم شد و زمین او
بازخوشیدنلغتنامه دهخدابازخوشیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) خشک شدن : و اول موضعی که از آن آب بازخوشید، موضع بطریده بود. (تاریخ قم ص 75). و درپستانهای مواشی شیر نماند و همه بازخوشیدند. (تاریخ قم ص 296). و با او منج