بمبلواژهنامه آزادبُمْبُل:(bombal) در گویش گنابادی یعنی بامبول ، کلک زدن ، زیر وعده و وعید زدن ، برخلاف قرار و قرارداد عمل کردن
بُمْبُلگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی بامبول ، کلک زدن ، زیر وعده و وعید زدن ، برخلاف قرار و قرارداد عمل کردن
بمبلی بوزولغتنامه دهخدابمبلی بوزو. [ ب َ ب ِ بو ] (اِ) نوعی پیچک است و در کردستان بدین نام موسوم است . در لاهیجان آن را رَزَک نامند. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به کرم البری شود.
بمبلی بوزلغتنامه دهخدابمبلی بوز. [ ب َ ب ِ بو ] (اِ) نامی است که در کردستان به تمیس دهند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به تمیس شود.
بمبلی بوزولغتنامه دهخدابمبلی بوزو. [ ب َ ب ِ بو ] (اِ) نوعی پیچک است و در کردستان بدین نام موسوم است . در لاهیجان آن را رَزَک نامند. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به کرم البری شود.
بمبلی بوزلغتنامه دهخدابمبلی بوز. [ ب َ ب ِ بو ] (اِ) نامی است که در کردستان به تمیس دهند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به تمیس شود.
بمبلی بوزولغتنامه دهخدابمبلی بوزو. [ ب َ ب ِ بو ] (اِ) نوعی پیچک است و در کردستان بدین نام موسوم است . در لاهیجان آن را رَزَک نامند. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به کرم البری شود.
بمبلی بوزلغتنامه دهخدابمبلی بوز. [ ب َ ب ِ بو ] (اِ) نامی است که در کردستان به تمیس دهند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به تمیس شود.