بهرمانیلغتنامه دهخدابهرمانی . [ ب َ رَ ] (ص نسبی ) یاقوت بهرمانی ، شبیه به رنگ بهرمان . از انواع یاقوت سرخ است . (الجماهر صص 34-35) : بیک مدحت او هم دهانش بیا کندبه یاقوت وبیجاده ٔ بهرمانی . <
بهرمانیفرهنگ فارسی عمیدبه رنگ بهرمان؛ سرخ: ◻︎ چو پیروزه گشتهست غمکش دل من / ز هجران آن دو لب بهرمانی (بهرامی: شاعران بیدیوان: ۴۱۱).
بهرمانفرهنگ فارسی عمید۱. یاقوت سرخ: ◻︎ نور مه از خار کند سرخگل / قرصِخور از سنگ کند بهرمان (خاقانی: ۳۴۴).۲. پارچۀ ابریشمی رنگین.
بهرمانلغتنامه دهخدابهرمان . [ ب َ رَ ] (اِ) بهرامن است که یاقوت سرخ باشد. (برهان ) (از آنندراج ). یاقوت سرخ گرانمایه . (فرهنگ اسدی ) (اوبهی ). یاقوت سرخ . (جهانگیری ) (غیاث ) (صحاح الفرس ). یاقوت . (فهرست مخزن الادویه ). سنگ نفیسی است که قرمزرنگ میباشد. (قاموس کتاب مقدس ) :</sp
بهرمانلغتنامه دهخدابهرمان . [ ب َ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نوق است که در شهرستان رفسنجان واقع است . دارای 300 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
ارجوانیلغتنامه دهخداارجوانی . [ اُ ج ُ نی ی ] (معرب ، ص نسبی ) منسوب به ارجوان . ارغوانی . به رنگ ارغوان . سرخی که بسیاهی زَند. || ارغوانی .نوعی است از یاقوت و آن دون بهرمانی است در جودت .- اَحمر اُرجُوانی ؛ سخت سرخ . (منتهی الارب ). سُرخی سُرخ .- <span class="hl
مبهرملغتنامه دهخدامبهرم . [ م ُ ب َ رَ ] (ع ص ) رنگ کرده به گل کاجیره . و منه ثوب مبهرم . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد). ثوب مبهرم . (از کلمه ٔ بهرمان )، ای معصفر والبهرمان ، العصفر. (الجماهر بیرونی ص 35، از یادداشت دهخدا).
غمکشلغتنامه دهخداغمکش . [ غ َ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) آنکه غم کشد.غمناک . غمدار. غمزده . غمدیده . غمرسیده : چو پیروزه گشته ست غمکش دل من ز هجران آن دو لب بهرمانی . ابوالحسن بهرامی .در سایه ٔ آن زلف
نشاستهلغتنامه دهخدانشاسته . [ ن ِ / ن َ ت َ / ت ِ ] (اِ) نشا. (منتهی الارب ) (زمخشری ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نشاستج . (زمخشری ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). لباب حنطة. (بحر الجواهر). نشاء. (منتهی الارب ). املون . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی )
هجرانلغتنامه دهخداهجران . [ هَِ ] (ع اِمص ) جدایی . مفارقت . دوری . دوری از دوستان و یاران . (ناظم الاطباء). هجر. فراق . افتراق . ضد وصال . فرقت : آتش هر جانْت ْ را هیزم منم و آتش دیگرْت ْ را هیزم پده . رودکی .دلی که پر از زوغ هجران