بهرهمندفرهنگ نامها(تلفظ: bahremand) (بهره + مند (پسوند دارندگی)) ، آن که یا آنچه بهره میبرد ، برخوردار ، کامیاب .
بهره مندلغتنامه دهخدابهره مند. [ ب َ رَ / رِ م َ ] (ص مرکب ) کامیاب . متمتع و دارای حظ و نصیب . (ناظم الاطباء). برخوردار. محظوظ. بهره ور. صاحب حظ. (یادداشت بخط مؤلف ) : و از عدل و انصاف خود همگنان رابهره مند گردانید. (اسکندرنامه نسخه ٔ سع
میزان بهرهمندیutilization rateواژههای مصوب فرهنگستانمیزان افراد برخوردار از هر برنامۀ سلامت در مقایسه با کل افراد مشمول آن برنامه در یک دورۀ زمانی خاص
بهرهمندی از مراقبتهای سلامتhealth care utilizationواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از الگوهای خدمات مراقبت سلامت و میزان برخورداری از آنها برای رفع نیاز
بهرهمندی از مراقبتهای سلامتhealth care utilizationواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از الگوهای خدمات مراقبت سلامت و میزان برخورداری از آنها برای رفع نیاز