بهنواواژهنامه آزاد(پیشنهاد کاربران) بِهنَوا؛ آواز عالی و بهتر، خوش آهنگ تر. (پیشنهاد کاربران) متضاد بینوا. صاحب زندگی مرفه، مالک مال و نوای بهتر. ساخته شده از کلمۀ به (بهتر) و نوا (اسباب معاش، ساز و برگ زندگی). || نوای بهتر، آواز بهتر.
بعنایةالغتنامه دهخدابعنایةا. [ ب ِ ع ِ ی َ تِل ْ لاه ] (ع ق مرکب ) کلمه ای مأخوذ از تازی که در استقبال کارها استعمال میکنند یعنی بهمت و همراهی خداوند عالمیان . (ناظم الاطباء). و رجوع به بعون اﷲ شود.
بینوالغتنامه دهخدابینوا. [ ن َ ] (اِخ ) داود فرزند میرزا مهدی حسینی طوسی اصفهانی . بگفته ٔ هدایت درمجمع الفصحاء از مشاهیر فضلا و معاریف اعاظم علما بوده است و شعر میسروده . (از مجمع الفصحاء ج 2 ص 82).
بنوحیلغتنامه دهخدابنوحی . [ ب َح َی ی ] (اِخ ) دو بطن است از عرب . و نام یکی از شعب قبیله ٔ بنی رکب منشعب از بنی اشعر. (تاریخ قم ص 283).
بنوهلغتنامه دهخدابنوه . [ ب َ وَ / ب َ ] (اِ) مطلق خرمن را گویند اعم از خرمن غله و کاه و غیره . (برهان ) (از آنندراج ). خرمن و توده ٔ غله ٔ نکوفته . (ناظم الاطباء). رجوع به بنو شود.