معتصملغتنامه دهخدامعتصم . [م ُ ت َ ص َ ] (ع اِ) پناه جای . (ناظم الاطباء). || دست آویز. آنچه در او چنگ در زنند : ای فتی فتوی غدرت ندهم کافت غدر هلاک امم است ...خانه در کوی وفاگیر و بدان که ترا حبل متین معتصم است . خاقانی .هم