بورژوا

buržuvā

معنی

۱. شخص متمول؛ سرمایه‌دار.
۲. ارباب.
۳. شهرنشین دارا و مرفه.

مترادف

۱. شهرنشین، شهری
۲. سرمایهدار، متمول، مرفه ≠ بیچیز، ندار

جست‌وجوی دقیق

بورژوا

فرهنگ فارسی عمید

۱. شخص متمول؛ سرمایه‌دار.۲. ارباب.۳. شهرنشین دارا و مرفه.

بورژوا

bourgeois 1

واژه‌های مصوب فرهنگستان

فرد متعلق به طبقۀ شهرنشین و مالک وسایل تولید

بورژوا

فرهنگ فارسی معین

[ فر. ] (ص .) ثروتمند، دارندة سرمایه و ابزار تولید.

بورژوا

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. شهرنشین، شهری ۲. سرمایهدار، متمول، مرفه ≠ بیچیز، ندار

جست‌وجوی هم‌آوا

بورژوایی

bourgeois 2

بورژوا کردن

بورژوا منش

خرده بورژوا

فرهنگ فارسی معین

( ~.) [ فا - فر. ] (اِمر.) لایة زیرین بورژوازی که افراد آن با وجود داشتن ابزار تولیدیا سرمایه شخصی ناگزیرند برای گذراندن زندگی کار کنند و اغلب به وسیلة سرمایه داران استثمار می شوند، طبقة متوسط شهری .

جست‌وجوی مشابه

بورژوازی

۱. (اقتصاد) نظام مبتنی بر تولید، که در آن صاحبان سرمایه، با در دست داشتن ابزار تولید و بهره‌گیری از نیروی کارگران به انباشت سرمایه می‌پردازند؛ طبقۀ بین اشراف و طبقۀ سوم.۲. (سیاسی) در مارکسیسم، طبقۀ صاحب قدرت و سرمایه که طبقۀ کارگر را استشار می‌کند.

بورژوازی

bourgeoisie

واژه‌های مصوب فرهنگستان

طبقۀ شهرنشین و مالک وسایل تولید که با استفاده از فنّاوری و کار و سرمایه، فعالیت اقتصادی می‏کند

بورژوایی

bourgeois 2

واژه‌های مصوب فرهنگستان

مربوط به بورژوازی

بورژوازی

دیکشنری فارسی به عربی

برجوازيات

بورژوازی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bourgeoisie

جست‌وجوی متن

burgomaster

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بورژوا، حاکم، شهردار، اعضای شهرداری

طبقۀحاکمه

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: احساسات فردی رژیم، دستگاه، هزارفامیل، قاجار، سرمایه داران، بورژوازی، خبرگان، محفل شیک‌پوشان، دولت بورژوا، آقازاده

پدوئه

لغت‌نامه دهخدا

پدوئه . [ پ ِ ءِ ] (اِخ ) فرانسوا دو. شاعری فرانسوی مولد 1603 م .1011/ هَ . ق .) در پاریس و وفات 1667 م . در شارتْر . وی کشیش قانونی شارتر بود و شهرت بسیار داشت . و بسال <spa

جامعه شناسی

لغت‌نامه دهخدا

جامعه شناسی . [ م ِ ع َ / ع ِ ش ِ ] (حامص مرکب ) شناخت جامعه . معرفت الجوامع. آشنایی به احوال جامعه . و رجوع به جامعه شود. || در اصطلاح جامعه شناسان ، علمی که اوصاف کلی و عمومی جوامع حیوانی مخصوصاً جوامع انسانی را مطالعه میکند. (فلسفه ٔ علمی

نبل

لغت‌نامه دهخدا

نبل . [ ن ُ ب ِ ] (اِخ ) نوبل . آلفرد برنارد. از دانشمندان و مکتشفان بزرگ جهان و مبتکر جایزه ٔ نبل است . وی به سال 1833 م . در سوئد تولد یافت . پدرش امانوئل ، مهندس ساختمان بود. آلفرد نبل باآنکه تحصیلات کلاسی مرتبی نداشت اما به برکت هوش و پشت

جست‌وجوی هم‌آغاز

بورژوازی

فرهنگ فارسی عمید

بورژوازی

bourgeoisie

واژه‌های مصوب فرهنگستان

طبقۀ شهرنشین و مالک وسایل تولید که با استفاده از فنّاوری و کار و سرمایه، فعالیت اقتصادی می‏کند

بورژوایی

bourgeois 2

واژه‌های مصوب فرهنگستان

مربوط به بورژوازی

بورژوازی (طبقه سرمایه دار

دیکشنری فارسی به عربی

البرجوازية

بورژوازی

دیکشنری فارسی به عربی

برجوازيات

جست‌وجوی هم‌قافیه

خرده بورژوا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

petit bourgeois

عضو طبقه بورژوا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bourgeois

خرده بورژوا

فرهنگ فارسی معین

درپیوند

بیشتر بدانید

بورژوا

buržuvā

معنی

مترادف

جست‌وجوی دقیق

فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مصوب فرهنگستان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی معین

فرهنگ مترادف و متضاد

جست‌وجوی هم‌آوا

واژه‌های مصوب فرهنگستان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی معین

جست‌وجوی مشابه

فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌های مصوب فرهنگستان

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

جست‌وجوی متن

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فرهنگ فارسی طیفی

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

جست‌وجوی هم‌آغاز

فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌های مصوب فرهنگستان

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به عربی

جست‌وجوی هم‌قافیه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی معین