بونیزلغتنامه دهخدابونیز. (اِ) ژوبین . و آن نیزه ٔ کوچکی بود که سر آن دو شاخ دارد. (آنندراج ). نیزه ٔ کوتاه و ژوبین . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
بونشلغتنامه دهخدابونش . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خورشید است که در بخش ششتمد شهرستان سبزوار واقع است . و 162 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
بیونیجلغتنامه دهخدابیونیج . [ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش کرند شهرستان شاه آباد کرمانشاه است و 1300 تن سکنه دارد. رجوع به جغرافیای غرب ایران ص 161 و دایرة المعارف فارسی شود.
بیونجلغتنامه دهخدابیونج . [ وَ ] (اِخ ) از محالات بلوک محال هفتگانه ٔ ولایات خمسه ٔ فارس . حد شمالی قصبه ٔ فرک ، جنوب و غربی لارستان و شرقی طارم . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
کاس سانی بگونسلغتنامه دهخداکاس سانی بگونس . [ سان ْی ْ ب ِ گ ُ ن ِ ] (اِخ ) حاکم نشین «اویردن » بخش «رودز». سکنه 1250 تن .