لغتنامه دهخدا
باقیات . (ع ص ، اِ) ج ِ باقیة. بازمانده ها. (آنندراج ). رجوع به باقیة شود.- باقیات الصالحات ؛ هر عمل نیک و صالح که ثواب آن باقی بماند. (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). عملهای صالح . همه ٔ کردارهای نیکی که در این جهان از کسی صادر میشود. (ناظم ال