بالدارلغتنامه دهخدابالدار. (نف مرکب ) (از: بال + دار) دارای بال . که بال داشته باشد. پرنده و هر چیز که صاحب بال باشد. رجوع به بال در معانی مختلفه شود.
بالوارلغتنامه دهخدابالوار. (ص مرکب ) مانند بال . شبیه بال . بسان بال . || بالدار. صاحب بال . (ناظم الاطباء).
pitapatدیکشنری انگلیسی به فارسیپیتاپات، با ضربات تند و متوالی، در حال ضربان، در حال بال بال، بال بال زننده، زننده