ترجمه مقاله

بی

bi

بر سر اسم درمی‌آید و معنی صفتی به آن می‌دهد و نفی و سلب را می‌رساند: بی‌آب، بی‌باک، بی‌بر، بیچاره، بی‌چون، بی‌خرد، بی‌درمان، بی‌درنگ، بی‌دریغ، بیکار، بی‌کران، ابیداد، ابی‌کرانه.
۲. (حرف اضافه) [مقابل با] بدونِ: من بی او جایی نمی‌روم، ◻︎ بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم / زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم (حافظ: ۶۹۰).

بدون، بلا ≠ با

ترجمه مقاله