بیقراری، جزع، زاری، فزع، ناآرامی، ناشکیبایی، ناشکیبی ≠ آرامش، قرار
اضطراب
inexhaustible
بطبع. [ ب ِ طَ ] (ق مرکب ) موافق طبع. بمیل . طبعاً.
باتوی
بیتابی
گریه کردن بچه،بیتابی
اضطراب، التهاب، اندوه، بیتابی، بیقراری، تشویش
۱. جوشیشدن، عصبانی شدن ۲. بیتابی کردن ۳. دلخورشدن
آشفتگی، بیتابی، سرگردانی، پریشانی، دستپاچگی، دلهره، سردرگمی، ناراحتی