بخترلغتنامه دهخدابختر. [ ب ُ ت ُ ] (اِخ ) از اعلام ، او راست لغت نامه ای . (یادداشت مؤلف از ترجمه ٔ ابن البیطار ج 1 ص 60).
خطرناکفرهنگ مترادف و متضادبحرانی، پرخطر، مخاطرهآمیز، پرمخاطره، حاد، خطیر، سخت، مهلک، کشنده، وخیم، هولناک ≠ بیخطر
پاکندلغتنامه دهخداپاکند. [ ک َ ] (اِ) پاکنده . مطلق یاقوت اعم از زرد و سفید و سرخ و بدین معنی بجای حرف اول یاء حطی هم آمده است . (برهان ) : کجا تو باشی گردند بیخطر خوبان جمست را چه خطر هر کجا بود پاکند. شاکری .و صاحب فرهنگ رشیدی این