بیداملغتنامه دهخدابیدام . (اِ) نامی است که در چاه بهار به بادام هندی دهند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به بادام هندی شود.
بیداملغتنامه دهخدابیدام . (ص مرکب ) بی داد و بی عدالت . || (اِ مرکب ) ظلم و تعدی . (ناظم الاطباء). هر دو معنی مخصوص فرهنگ ناظم الاطباء است و جای دیگر دیده نشد.
بادام هندیلغتنامه دهخدابادام هندی .[ م ِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از درختان میوه و زینتی است که از خارج وارد کشور شده و در باغهای بندرعباس و چاه بهار کاشته شده است . (درختان جنگلی ایران ثابتی چ 1326 هَ . ش . دانشگاه طهران ص 49