لغتنامه دهخدا
بیدق . [ ب َ دَ ] (معرب ، اِ) معرب و مأخوذ از پیاده ٔ فارسی . (ناظم الاطباء). معرب پیادک ، پیاده . پیاده ٔ شطرنج را گویند و آن مهره ای باشد از جمله مهره های شطرنج و معرب پیاده است . (برهان ). مهره ٔ پیاده ٔ شطرنج که چون تواند هفت خانه بی مانع پیش رود مبدل بفرزین گردد. (از یا