بیلفتلغتنامه دهخدابیلفت . [ ل ُ ] (اِخ ) ستاره ٔ زهره . (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ). بیدخت . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به بیلغت و بیدخت شود.
بیلغتلغتنامه دهخدابیلغت . [ ل ُ ] (اِخ ) ستاره ٔ زهره را گویند.(برهان ). این صورت مصحف بیدخت است . رجوع به بیدخت شود. اما در برهان (چ معین ) چنین ضبطی نیست و بیلفت با «ف » آمده است اما بیلغت با «غ » مناسب تر مینماید.
زهرهفرهنگ فارسی عمیددومین سیارۀ منظومۀ شمسی؛ ناهید؛ ونوس؛ خنیاگر فلک؛ مطربۀ فلک؛ بیدخت؛ بغدخت؛ بیلفت. Δ قدما زهره را سعد میدانستند و به خنیاگری نسبت میدادند.