لغتنامه دهخدا
بیمارغنج . [ غ َ ] (ص مرکب ) بیمارناک . (لغت فرس اسدی ). بمعنی بیمارناک و دردمند است یعنی بیشتر اوقات بیمار و رنجور باشد. (برهان ). کسی را گویند که اکثر اوقات بیمار باشد. (جهانگیری ). بیمارناک و دردمند و علیل یعنی کسی که بیشتر اوقات رنجور باشد. (ناظم الاطباء). اما رشیدی نویسد