ترجمه مقاله

بیننده

binande

۱. تماشاگر؛ تماشاچی.
۲. [قدیمی] دارای توانایی دیدن؛ بینا.
۳. (اسم) [قدیمی] چشم: ◻︎ به بینندگان آفریننده را / نبینی، مرنجان دو بیننده را (فردوسی: ۱/۳).

۱. تماشاگر، تماشاچی، ناظر، نظارهگر
۲. بینا، مبصر ≠ شنونده، مستمع

ترجمه مقاله