بولولغتنامه دهخدابولو. (اِ) به لغت یونانی ، بسیار باشد که عربان ، کثیر خوانند. (برهان ) (آنندراج ). مأخوذ از یونانی . بسیار وکثیر و زیاد. (ناظم الاطباء). یونانی پولو (بسیار). (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
بالویلغتنامه دهخدابالوی . (اِخ ) شیخ حامدبن حاج عبدالفتاح بالوی . او راست : زبدة العرفان فی وجوه القرآن ، در تعریف علم قرآن یا قراآت ده گانه ، که در 1252 هَ . ق . چاپ شده است . (از معجم المطبوعات ).
تتراهیبریدیسملغتنامه دهخداتتراهیبریدیسم . [ ت ِ ] (اِ) اصطلاح بیولوژی . رجوع به بیولوژی وراثت دکتر خبیری ص 52 شود.
داون پرتلغتنامه دهخداداون پرت . [ وِ پ ُ ] (اِخ ) نام عالمی است و در بیولوژی وراثت نظراتی دارد. رجوع به کتاب بیولوژی وراثت ص 101 و 103 و 218 شود.