تازه آبادلغتنامه دهخداتازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی در کجور.(از سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 109).
تازه آبادلغتنامه دهخداتازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان گلیجان شهرستان تنکابن است که در 3هزارگزی باختر تنکابن واقع است و50 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
تازه آبادلغتنامه دهخداتازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) نام شعبه ٔ شیلات در شبه جزیره ٔ میان کاله است که در 11هزارگزی میان قلعه و 16هزارگزی امیرآباد واقع شده است . سکنه ٔ آن کارگران شیلات و افراد مرزبانی کشور میباشند. آب آشامیدنی آنجا از چ
تازه آبادلغتنامه دهخداتازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) در ده میلی گمش تپه ، دارای 8 یا 9 خانه که متعلق به ترکمن های ماهی گیر است . دارای یک اسکله و مسکن دائمی یموت ها.(از سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص
تازه آبادلغتنامه دهخداتازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان لنکای شهرستان تنکابن ، در 27500 گزی جنوب خاوری تنکابن . کنار شوسه ٔ تنکابن بچالوس واقع است و40 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl" dir="l