تانلغتنامه دهخداتان . (اِ) دهان باشد. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (از فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : کوچک تانی که در حکایت ریزد همه دُرهای مکنون . عماد (از فرهنگ جهانگیری ).|| بعضی اندرون دهن را گفته اند. (برهان ) (آنندرا
تانلغتنامه دهخداتان . (اِ) تارهای طولانی را گویند که جولاهگان به جهت بافتن ترتیب داده اند و آن را تانه و فرت و فلات نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). تار که ریسمان های طول پارچه است . (فرهنگ نظام )... تار را نیز گویند که نقیض پود باشد ورشته ٔ نکنده را هم گویند که جولاهگان از پهنای کار زیاده آور
تانلغتنامه دهخداتان . (اِخ ) مرکز ناحیه ای در ایالت «رن علیا» و بر کنار رود «تور» واقع است . دارای 6557 تن سکنه و کارخانه های نساجی و بافندگی و نخ ریسی است . از آثار تاریخی آن کلیسای «سن - تیه » است (قرن 13-<span class="hl"
تانلغتنامه دهخداتان . (ضمیر) ضمیر مخاطب و جمع مخاطب هم هست همچو: خودتان و همه تان . (برهان ) (آنندراج ). ضمیر جمع مخاطب است بمعنی شما و شما را که ملحق به اسماء و افعال میشود مثل اسبتان و گفتمتان . (فرهنگ نظام )... و ضد این «شان »است و اکثر محل بعد تان و شان «را» محذوف بود. (شرفنامه ٔ منیری )
بالگروهheli team, helicopter teamواژههای مصوب فرهنگستانگروهی متشکل از نیروهای مجهز به تجهیزات رزمی که با استفاده از بالگرد ترابری میشوند
گروه رویارویی با پیشامدهای رایانهایcomputer incident response team, cyber incident response teamواژههای مصوب فرهنگستانگروهی متشکل از تحلیلگران امنیت رایانه که بهمنظور مهار و ریشهکنی و بازیابی آسیبهای ناشی از پیشامدهای امنیت رایانه گردهم آمده باشند اختـ . گروه روپر CIRT متـ . گروه رویارویی با پیشامدهای امنیت رایانهای computer security incident response team, CSIRT مرکز رویارویی با پیشامدهای رایانهای
دویستمتر تیمیteam sprintواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه/ پیست که در آن تیمهای سهنفره، دوبهدو، سه دور مسیر راهه/پیست را طی میکنند؛ برنده تیمی است که در مدت زمان کمتری کار را خاتمه میدهد
تعقیبی تیمیteam pursuitواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه/ پیست با قواعد مسابقة تعقیبی که در آن دو تیم سه یا چهار نفره با هم رقابت میکنند
گروه بازبینی باندchecker teamواژههای مصوب فرهنگستانگروه مسئول نگهداری علائم باند یا خزشراه یا پیشگاه
تانجورهلغتنامه دهخداتانجوره . [ رَ ] (اِخ ) تانجور. رجوع به تانجور و قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ «تانجاور» شود.
تانتاللغتنامه دهخداتانتال . (فرانسوی ، اِ) نوعی از مرغان بلندپای برنگهای سفید و گلی دارای خالهای سیاه از جانوران نواحی استوائی آمریکا است .
تان تردلغتنامه دهخداتان ترد. [ رِ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی از حشرات هی مِن-وپ-تِ-ر که آن را در تداول عوام فرانسه «اره مگس » نامند.
تانجورهلغتنامه دهخداتانجوره . [ رَ ] (اِخ ) تانجور. رجوع به تانجور و قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ «تانجاور» شود.
تانتاللغتنامه دهخداتانتال . (فرانسوی ، اِ) نوعی از مرغان بلندپای برنگهای سفید و گلی دارای خالهای سیاه از جانوران نواحی استوائی آمریکا است .
دانتانلغتنامه دهخدادانتان . (اِخ ) (آنتوان لورنت ) مجسمه ساز و پیکرتراش فرانسوی مولد سن کلود (1798-1878 م .). || برادر وی ژان پیر مشهور به دانتان ژون ، بسبب مجسمه ها و کاریکاتورهایش شهرت دارد. (1800</
عیشستانلغتنامه دهخداعیشستان . [ ع َ / ع ِ ش ِ ] (اِ مرکب ) محل عیش و عشرت و خوش گذرانی . عیشدان . عیش خانه : اگر رزم است ، رنگین از حسامش وگر بزم است عیشستان ز جامش .نورالدین ظهوری (از آنندراج ).
داورستانلغتنامه دهخداداورستان . [ وَ رِ ] (اِ مرکب ) دارالقضاء. محکمه . عدالتگاه . (آنندراج ). دیوانخانه . دیوان عدالت : سرهنگان او را ستدند و در چهارسو بردند جای داورستان . (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 350).
دبستانلغتنامه دهخدادبستان . [ دَ ب ِ ] (اِ مرکب ) مدرسه . کُتّاب . (یادداشت مؤلف ). دبیرستان . (جهانگیری ). مکتب خانه . (برهان ) (جهانگیری ). صاحب غیاث اللغات آرد: مکتب و این لفظ در اصل ادبستان بود چون مکتب جای ادب است به این اسم مسمی شد. (غیاث ). هدایت در انجمن آرا و صاحب آنندراج گویند: مخفف
دبیرستانلغتنامه دهخدادبیرستان . [ دَ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) مکتب . (زمخشری ) (دهار) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). مکتب خانه . مدرسه . دبستان . (جهانگیری ). کتاب . (مهذب الاسماء).دبستان است که مکتب خانه باشد. (برهان ). مکتب خانه باشد و آن را دبستان نیز گویند. (جهان