لغتنامه دهخدا
تأهب . [ ت َ ءَهَْ هَُ ](ع مص ) مهیا و آماده شدن برای کاری . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). ساختگی کردن برای کار. (منتهی الارب ). ساختگی کردن . (صراح اللغه ). ساخته شدن . (زوزنی ). ساخته و آماده شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مهیا و آماده شدن . (فرهنگ نظام ). ساختگی کر