تاپولغتنامه دهخداتاپو. (اِ) بصفاهانی ظرفی را گویند که از گل ساخته باشند و در آن گندم و نان و امثال آن کنند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). خمره ای از گل نپخته ، خمره ٔ گل خام که دانه ها در آن کنند کنوز ظرفی که از گل سازند و گندم در آن کنند و کندو و کندوله و تاپو خوانند. (حاشیه ٔ احوال و اشع
تاپوگویش بختیاریتاپو، مخزن گِلى مخصوص ذخیرهسازى آردوغلاتبهشکلمکعبیامکعبمستطیل داراى چهارسطح جانبى و دو سطح زیرین و زبرین از کاهگل به قطر 2 تا 3 سانتیمتر ساخته مىشود. سوراخبزرگىدربالا براى ریختنآردیاغلاتوسوراخکوچکىدرپایین یکى از سطوح جانبى براى خارج کردن.
کلید جهشtab key, tab 2واژههای مصوب فرهنگستانیکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که فشار دادن آن باعث انتقال مکاننما به بخش خاصی از متن، مانند آغاز بند یا خانۀ بعدی در یک جدول میشود متـ . جهش 2
صفحک پادتوازنanti-balance tab/ antibalance tabواژههای مصوب فرهنگستانصفحکی که بر روی برخی از سطوح فرمان نصب میکنند و همجهت با سطح اصلی حرکت میکند تا گشتاور لولای سطح افزایش یابد
تاپوخانلغتنامه دهخداتاپوخان . (اِخ ) یکی از پادشاهان ترک :... تومن یا بومین خاقان که به اسم «ایلی خان » نیز معروف است در سال 552 م . مرد و پس از او متوالیاًسه پسرش بپادشاهی رسیدند: نخست «خولو» و سپس «سکین »که اسم «موهان خان » باو دادند و از آن پس «تاپوخان » بپاد
تاپورلغتنامه دهخداتاپور. (اِخ ) اقوامی بودند که قبل از آریائیان در مازندران (طبرستان ) ساکن بوده و مسکن آنان را تاپورستان نامیده اند که بعدها طبرستان شده ... بنابر روایت دلیوس دوست آنتوان که در لشکرکشی بر ضد پارتها همراه قیصر بود و از جمله ٔ فرماندهان محسوب می شد میان «ورا» ورود ارس که سرحد ار
تاپورستانلغتنامه دهخداتاپورستان . [ رِ ] (اِخ ) اسم نخستین مازندران (طبرستان ) در دوره ٔ اقوام تاپور. رجوع به طبرستان شود.
تاپوچیواژهنامه آزاداستوانه های سفالی که برای نگهداری بچه های کمی بزرگ شده به کار می رفت؛ گاهی اوقات که مادر حواسش نبود نوزاد در ته آن نشسته به خواب عمیقی فرو می رفت.
تاپوخانلغتنامه دهخداتاپوخان . (اِخ ) یکی از پادشاهان ترک :... تومن یا بومین خاقان که به اسم «ایلی خان » نیز معروف است در سال 552 م . مرد و پس از او متوالیاًسه پسرش بپادشاهی رسیدند: نخست «خولو» و سپس «سکین »که اسم «موهان خان » باو دادند و از آن پس «تاپوخان » بپاد
تاپورلغتنامه دهخداتاپور. (اِخ ) اقوامی بودند که قبل از آریائیان در مازندران (طبرستان ) ساکن بوده و مسکن آنان را تاپورستان نامیده اند که بعدها طبرستان شده ... بنابر روایت دلیوس دوست آنتوان که در لشکرکشی بر ضد پارتها همراه قیصر بود و از جمله ٔ فرماندهان محسوب می شد میان «ورا» ورود ارس که سرحد ار
تاپورستانلغتنامه دهخداتاپورستان . [ رِ ] (اِخ ) اسم نخستین مازندران (طبرستان ) در دوره ٔ اقوام تاپور. رجوع به طبرستان شود.