تاگاجلغتنامه دهخداتاگاج . (اِ مرکب ، ق مرکب ) بمعنی یکتا گاه و یک بار باشد. (جهانگیری ) : زهی دولت که من دارم که دیدم چو تو ممدوح مکرم را بتاگاج . سوزنی (از جهانگیری ).مؤلف انجمن آرا آرد: در جهانگیری نوشته تاگاج ، یک تا گاه و بیکبا
عوارض اقامتhotel tax, bed tax, resort tax, room taxواژههای مصوب فرهنگستانمالیاتی که دولت محلی یا مرکزی یا سازمانی دیگر برای افزایش درآمد یا توسعه و بهبود زیرساختهای گردشگری از بازدیدکنندگان بابت اقامتشان دریافت میکند
پردۀ لمسیtouch screen, touch display screenواژههای مصوب فرهنگستانپردۀ نمایشی با صفحۀ شفافِ حساس به تماس که میتوان از انگشت برای اشارۀ مستقیم به همۀ نقاط روی آن استفاده کرد
تاج و نیم تاجلغتنامه دهخداتاج و نیم تاج . [ ج ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رجوع به «تاج » و «نیم تاج » شود.