تبایعلغتنامه دهخداتبایع. [ ت َ ی ِ ] (ع اِ) (از «ت ب ع ») ج ِ تَبِیع و تَبیعَة. (منتهی الارب ). تَبائِع ج ِ تبیع. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (ناظم الاطباء). رجوع به تبائع و تبیع و تبیعة شود.
تبایعلغتنامه دهخداتبایع. [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) (از «ب ی ع ») با یکدیگر خرید و فروخت کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با همدیگر بیع کردن . (آنندراج ) (از ترجمان علامه ٔ جرجانی ) : وقتی در زمان صاحب عباد رحمه اﷲ تبایعی واقع شد بر صندوقی از جمله ٔ صندوقهایی چند که مانند
تباعلغتنامه دهخداتباع .[ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ تَبیع. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تبیع شود.
تبائعلغتنامه دهخداتبائع. [ ت َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ تبیعة. (قطر المحیط). تبایع، جمع تبیعة. (منتهی الارب ).
تباعلغتنامه دهخداتباع . [ ت ِ ] (ع مص ) پس روی عمل کسی کردن و در پی یکدیگر رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). متابعة. (منتهی الارب ). الولاء فی العمل . (اقرب الموارد). متابعت .
تباهیلغتنامه دهخداتباهی . [ ت َ ] (حامص ) نابودی . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || فساد. (حاشیه ٔ برهان چ معین ) (دهار) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خرابی . (ناظم الاطباء). خراب بودن . (فرهنگ نظام ) : دگر جادوی نام او نام خواست که هرگز دلش جز تباهی نخواست . <
تبائعلغتنامه دهخداتبائع. [ ت َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ تبیعة. (قطر المحیط). تبایع، جمع تبیعة. (منتهی الارب ).
تصافقلغتنامه دهخداتصافق . [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) با یکدیگر بیعت کردن . (زوزنی ). همدیگر دست زدن در بیع و بیعت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تبایع قوم . (اقرب الموارد).
متبایعلغتنامه دهخدامتبایع. [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) خریدو فروخت کننده با یکدیگر. (آنندراج ). شریک شونده با هم در تجارت و معامله و خرید و فروخت و داد و ستد. (ناظم الاطباء). || متحد شونده با هم بواسطه ٔ بیعت کردن . (ناظم الاطباء). و رجوع به تبایع شود.
تداینلغتنامه دهخداتداین . [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) به وام با یکدیگر فروختن . (زوزنی ). به یکدیگر فروختن به وام . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). به نسیه و وام خرید و فروخت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تبایع به قرض . || وام گرفتن بعضی از بعض دیگر. (اقرب الموارد) (المنجد) <spa
تبعلغتنامه دهخداتبع. [ ت ُب ْ ب َ ] (ع اِ) سایه ، زیرا که تابع آفتاب است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سایه . (آنندراج ) (مهذب الاسماء). || ج ، تبایع، نوعی از زنبوران عسل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نوعی از کوژ (؟) انگبین . (سه نسخه ٔ خطی مهذب الاسماء متعلق بکتابخانه ٔ سازمان لغت نام
متبایعلغتنامه دهخدامتبایع. [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) خریدو فروخت کننده با یکدیگر. (آنندراج ). شریک شونده با هم در تجارت و معامله و خرید و فروخت و داد و ستد. (ناظم الاطباء). || متحد شونده با هم بواسطه ٔ بیعت کردن . (ناظم الاطباء). و رجوع به تبایع شود.