تطیابلغتنامه دهخداتطیاب . [ ت َ ] (ع مص ) خوش شدن و خوشبوی شدن و پاکیزه شدن . (تاج المصادر بیهقی ). خوشمزه و پاک و پاکیزه گردیدن و حلال شدن . || گیاه ناک گردیدن زمین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خوش کردن و پاک و پاکیزه ساختن نفس و جز آن را. (از منتهی الارب ) (از ناظم ا
تتویبلغتنامه دهخداتتویب . [ ت َ ] (ع مص ) ذکر خدا کردن پیش کسی تا توبه کند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تثویبلغتنامه دهخداتثویب .[ ت َ ] (ع مص ) بازگشتن بعد از آنکه رفته بود. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بازگردیدن . (آنندراج ). برگشتن است که بعد از رفتن باشد. (شرح قاموس ). || ایستادن در نماز. (شرح قاموس ). || پاداش دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (
تثؤبلغتنامه دهخداتثؤب . [ ت َ ث َءْ ءُ ] (ع مص ) خمیازه کردن (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دهان دره کردن از فرط کسالت . (از قطر المحیط). دهان دره . دهن دره . ثوباء. خامیازه . آسا. تثائب . فاژیدن . خمیازه کشیدن . آسا کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || تثؤب خبر؛ تجسس کردن آن . (منتهی الارب