تثبیتلغتنامه دهخداتثبیت . [ ت َ ](ع مص ) بر جای بداشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بر جای داشتن . (ترجمان عادل بن علی ) (مجمل اللغة). ثابت گردانیدن و برجای داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برقرار داشتن و ثابت گردیدن . (آنندراج ). چیزی را ثابت قرار دادن . (از قطر المحیط) :</s
تثبتلغتنامه دهخداتثبت . [ ت َ ث َب ْ ب ُ ] (ع مص ) تأنی و شتاب نکردن در امری و در رأیی . (از تاج العروس ج 1 ص 534). تأنی درامری . (از قطر المحیط). درنگ . (دهار) (ترجمان عادل بن علی ) (کنزاللغات ) (تاج المصادر بیهقی ) (منته
تثبطلغتنامه دهخداتثبط. [ ت َ ث َب ْ ب ُ ] (ع مص ) درنگی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). تثبط از امری ؛ بازایستادن ازآن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بازایستادن . (آنندراج ). تثبت . || تثبط بر امری ؛ واقف شدن برآن . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تثبیطلغتنامه دهخداتثبیط. [ ت َ ] (ع مص ) درنگی کردن . (ترجمان عادل بن علی ). بازداشتن کسی را از کاری و بر تأخیر و درنگ داشتن او را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): مشغول کردن و بازداشتن کسی را از کاری و بر تأخیر و درنگ داشتن او را. (از قطر المحیط) (آنندراج ).
تثبیت 1fixation 2واژههای مصوب فرهنگستان[استخوانپزشکی] روشی در جراحی که در آن قطعات شکستۀ استخوان را با پیچ و پلاک و سایر ابزار ثابت میکنند [روانشناسی] 1. در روانکاوی، ماندگاری زیستمایه در یکی از مراحـل اولیۀ تحول روانیـ جنسی 2. در روانشناسی ادراک و حس (psychology of perception and sensation) در حوزۀ بینایی، تمرکز هر دو چشم بر یک هد
تثبیت 2stabilization 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند زیستی یا شیمیایی که در آن مواد آلی تخریبپذیر، اعم از محلول یا ذرهای، اکسید میشوند و به مواد غیرآلی یا دیرتخریبپذیر تبدیل میشوند
تثبیت خارجیexternal fixationواژههای مصوب فرهنگستانتثبیت با استفاده از وسایل ویژهای که خارج از پوست قرار میگیرند
تثبیت ژنgene fixationواژههای مصوب فرهنگستانسیاست یا برنامهای که هدف آن کاستن از تبعیضهایی است که در گذشته بر فرد یا گروهی وارد شده است، ازطریق اقدامات مثبت برای در اختیار نهادن فرصتهای مناسب در حوزۀ تحصیل و کسب و کار متـ . تبعیض مثبت
تثبیت 1fixation 2واژههای مصوب فرهنگستان[استخوانپزشکی] روشی در جراحی که در آن قطعات شکستۀ استخوان را با پیچ و پلاک و سایر ابزار ثابت میکنند [روانشناسی] 1. در روانکاوی، ماندگاری زیستمایه در یکی از مراحـل اولیۀ تحول روانیـ جنسی 2. در روانشناسی ادراک و حس (psychology of perception and sensation) در حوزۀ بینایی، تمرکز هر دو چشم بر یک هد
تثبیت 2stabilization 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند زیستی یا شیمیایی که در آن مواد آلی تخریبپذیر، اعم از محلول یا ذرهای، اکسید میشوند و به مواد غیرآلی یا دیرتخریبپذیر تبدیل میشوند
تثبیت خارجیexternal fixationواژههای مصوب فرهنگستانتثبیت با استفاده از وسایل ویژهای که خارج از پوست قرار میگیرند
تثبیت ژنgene fixationواژههای مصوب فرهنگستانسیاست یا برنامهای که هدف آن کاستن از تبعیضهایی است که در گذشته بر فرد یا گروهی وارد شده است، ازطریق اقدامات مثبت برای در اختیار نهادن فرصتهای مناسب در حوزۀ تحصیل و کسب و کار متـ . تبعیض مثبت
سازۀ تثبیتstabilizing structureواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای از رشتههای پلاستیکی بههممتصل که از آن برای تثبیت و تقویت ظرفیت باربری زمینهای سست استفاده میکنند
استخر تثبیتstabilization pond, stabilization lagoon, lagoon 1, oxidation pondواژههای مصوب فرهنگستاناستخر مصنوعی یا طبیعی برای تصفیۀ فاضلاب، که در آن براثر تابش نور خورشید و کنش باکتریها و اکسیژن، مواد آلی ازطریق اکسایش زیستی حذف میشود