تخلیقلغتنامه دهخداتخلیق . [ ت َ ](ع مص ) به خَلوق اندودن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). طلا کردن کسی را به بوی خوش و زعفران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معطر گردانیدن چیزی را به بوی خوش . (اقرب الموارد) (المنجد). || تمام خلق گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). تمام خلق کردن .
تخلقلغتنامه دهخداتخلق . [ ت َ خ َل ْ ل ُ ] (ع مص ) دروغ فرابافتن . (تاج المصادر بیهقی ). دروغ گفتن . (زوزنی ). بربافتن دروغ را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || خَلوق بر خویشتن کردن . (از تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خود را به خلوق
مخلقةلغتنامه دهخدامخلقة. [ م ُ خ َ ل ل َ ق َ ] (ع ص ) مؤنث مخلق ، تمام خلقت : مضغة مخلقة؛ تمام خلقت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). مضغه ٔ تمام خلقت . (ناظم الاطباء). و رجوع به تخلیق شود.
مخلقلغتنامه دهخدامخلق . [ م ُ خ َل ْ ل ِ ] (ع ص ) شخصی که چیزی را به بوی خوش و زعفران طلا کند. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آن که خلوق که نوعی از خوشبوی است طلا می کند. (ناظم الاطباء). || تمام خلقت گرداننده . (آنندراج )(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه خوش می سازد و