تدخینلغتنامه دهخداتدخین . [ت َ ] (ع مص ) دود کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی )(آنندراج ). دود برآمدن از آتش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بلند شدن دود آتش . (اقرب الموارد). تدخّن . (المنجد). دودآگین ساختن چیزی را. (اقرب الموارد).
تدخنلغتنامه دهخداتدخن . [ ت َ دَخ ْ خ ُ ](ع مص ) دودکند شدن . (تاج المصادر بیهقی ). بوی دود گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دودآگین شدن روی چیزی . (المنجد). دودآگین شدن دیگ . (اقرب الموارد).