تدعصلغتنامه دهخداتدعص . [ ت َ دَع ْ ع ُ ] (ع مص ) تباه و ریزه ریزه گردیدن گوشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد).
تدهیشلغتنامه دهخداتدهیش . [ ت َ ] (ع مص ) در حیرت انداختن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مدهوش ساختن کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد).
تدعیسلغتنامه دهخداتدعیس . [ ت َ ] (ع مص ) نشان کردن و نیزه درزدن بجائی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیزه زدن بجائی . (المنجد). || تذلیل زن . (المنجد).
افران تیدسلغتنامه دهخداافران تیدس . [ اِ دِ ] (اِخ ) از غیب گویان ایران باستان که در عصر خشایارشا میزیست . رجوع به ایران باستان ج 1 ص 824 شود.