لغتنامه دهخدا
ترخینه . [ ت َ ن َ / ن ِ ] (اِ) طرخانه . (برهان ) (آنندراج ). ترخانه . ترخوانه . (از فرهنگ جهانگیری ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). ترینه . (انجمن آرا). نوعی از طعام ماحضری باشد که مردم فقیر نامراد بجهت زمستان بسازند، و آن چنان بود که گندم را ب