ترسخنلغتنامه دهخداترسخن . [ ت َ س ُ خ َ ] (ص مرکب ) خوش بیان . شیرین زبان . فصیح . ترزبان : ای ترسخن چرب زبان زآتش عشقت من آب شدم آب ز روغن چه نویسد؟ خاقانی .رجوع به تر و ترزبان و ترزفان شود.