ترلانفرهنگ فارسی عمیدپرندهای شکاری از نوع باز به رنگ سیاه یا زرد و دارای چنگالهای قوی و منقار خمیده.
ترلانفرهنگ نامها(تلفظ: tarlān) (در ترکی) مرغی از جنس باز شکاری را گویند. و (در کردی) به معنی زیبا و نام نوعی اسب است.
طرلانلغتنامه دهخداطرلان . [ طَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بزچلو بخش وفس شهرستان اراک ، در 20هزارگزی شمال باختری کمیجان ، 18هزارگزی راه مالرو عمومی . کوهستانی ، سردسیر، با 528 تن سکنه . آب آن از ق
کبوترلانلغتنامه دهخداکبوترلان . [ ک َ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان والانجرد شهرستان بروجرد است که 288 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
کبوترلانلغتنامه دهخداکبوترلان . [ ک َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قیلاب ، بخش اندیمشک شهرستان دزفول . سکنه 150 تن . آب آن از رودخانه و محصول آنجا غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
مونترلانلغتنامه دهخدامونترلان . [ مُن ْ ت ِ ] (اِخ ) هانری میلون دو. نویسنده ٔ فرانسوی که در سال 1896 م . در پاریس متولد شد. از آثار او دختران جوان را باید نام برد. چند نمایشنامه نیز نوشت که از آنجمله لومتر دو سانتیاگو، پورت رویال ، لارین مورت ، و لاگر سیویل است