ترومپتفرهنگ فارسی عمیدنوعی ساز بادی فلزی همانند شیپور که بهوسیلۀ سه سوپاپ تعبیهشده در آن میتوان نتهای مختلف را اجرا کرد.
ترومتیلغتنامه دهخداترومتی . [ ت َ رُ م َ ] (اِ مص ) ترمنشت . مقابل آرمتی . بادسری و خیره سری و ناسازگاری و برتنی و سرکشی . رجوع به ترمنشت و فرهنگ ایران باستان ص 83 شود.
طرموثلغتنامه دهخداطرموث . [ طُ ] (ع ص ، اِ) سست . ناتوان . || نان در خاکستر گرم پخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرده . (دهار). رجوع به طرموس شود. || جاهل (؟). (منتخب اللغات ).