تریبون

teribu(o)n

معنی

۱. میز بلندی که جلوی آن پوشیده است و سخنران در هنگام صحبت پشت آن می‌ایستد.
۲. جایی که یک فرد یا یک گروه، عقاید و آرا خود را بیان می‌کنند.

جست‌وجوی دقیق

تریبون

لغت‌نامه دهخدا

تریبون . [ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) مؤلف فرهنگ نظام در ذیل کلمه ٔ «تریبون » (؟) آرد: این لفظ فرانسوی است لیکن در خود فرانسه بمعنی سکو و منبر است نه میز خطابه . (فرهنگ نظام ج 2). مأموری که حفظ حقوق مردم را بر عهده داشت . (ایران باستان ج <span cl

تریبون

فرهنگ فارسی عمید

۱. میز بلندی که جلوی آن پوشیده است و سخنران در هنگام صحبت پشت آن می‌ایستد.۲. جایی که یک فرد یا یک گروه، عقاید و آرا خود را بیان می‌کنند.

تریبون

دیکشنری فارسی به انگلیسی

podium

تریبون

دیکشنری فارسی به عربی

منصة خطابية

تریبون

واژه‌نامه آزاد

میز خطابه.

جست‌وجوی هم‌آوا

تریبون آزاد

دیکشنری فارسی به عربی

الحوار المفتوح

بالای تریبون رفت

دیکشنری فارسی به عربی

اِرتَقَي المِنبَرَ

تریبون در کلاس

دیکشنری فارسی به انگلیسی

lectern

پشت تریبون قرار گرفت

دیکشنری فارسی به عربی

اِرتَقَي المِنبَرَ

تربان

لغت‌نامه دهخدا

تربان . [ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ تُراب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به تُراب شود.

جست‌وجوی مشابه

تریبوناتوس

لغت‌نامه دهخدا

تریبوناتوس . [ ت ْ ] (اِ) مقام تریبونوس . (از اعلام تمدن قدیم ترجمه ٔ نصراﷲ فلسفی ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.

تریبونوس

لغت‌نامه دهخدا

تریبونوس . [ت ْ ] (اِ) فلسفی در اعلام تمدن قدیم آرد: نامی بود که رومیان قدیم بر جمعی از صاحبمنصبان لشکری یا کشوری اطلاق میکردند. صاحبمنصبان لشکری را «تریبونوس سپاهی » می خواندند و صاحبمنصبان کشوری را نیز بنا بر وظایف مختلف آنان عناوینی مانند «تریبونوس ملی »، «تریبونوس طرب » ب