تریشهلغتنامه دهخداتریشه . [ ت َ / ت ِ ش َ / ش ِ ] (اِ) تریش . (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ) : جلدی به تن خسته ٔ این زار نمانده ست سراج غمت بسکه کشیده ست تریشه . سلیم (از فره
تریشهfillet scabواژههای مصوب فرهنگستانبرجستگی نازک و تیغهمانند با سطح بیقاعده که در مجاورت گوشهها یا در کنارههای زوایای داخلی قطعۀ ریختگی به وجود میآید