تسجیللغتنامه دهخداتسجیل . [ ت َ ] (ع مص ) سجل کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سجل نوشتن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). قباله و تمسک نوشتن قاضی . (آنندراج ). || قضاوت کردن و حکم کردن و اثبات کردن در سجل . (از متن اللغة). تقیید اوراق در محاکم
تسجيلدیکشنری عربی به فارسینام نويسي , سربازگيري , نامنويسي , ثبت نام , ثبت , ضبط , صفحه گرامافون , اسم نويسي , موضوع ثبت شده
تساجللغتنامه دهخداتساجل . [ ت َ ج ُ ] (ع مص ) با یکدیگر فخر کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).تباری . (اقرب الموارد). تباری و تسابق . (المنجد).
تسجيلدیکشنری عربی به فارسینام نويسي , سربازگيري , نامنويسي , ثبت نام , ثبت , ضبط , صفحه گرامافون , اسم نويسي , موضوع ثبت شده