ترجمه مقاله

تسلط

tasallot

مسلط شدن؛ چیره شدن؛ دست یافتن بر کسی یا چیزی.

۱. توانایی، قدرت، قوت
۲. استیلا، تسخیر، تصرف، تفوق، چیرگی، سلطه، سیطره، غلبه
۳. امیری، پادشاهی، پیشوایی، فرمانروایی، کیایی
۴. احاطه، تبحر، خبرگی، مهارت ≠ متهور شدن، شکست خوردن
۵. چیرهشدن، غلبه یافتن، مسلط شدن

چیرگی، چیره دستی، چیره شدن

ترجمه مقاله